به گزارش پایگاه خبری آرمانشهر خبر، به گزارش خبرگزاری ایمنا امروز برای پوشش خبری پویش «بهنام شهدا» آفیش شدم، طبق برنامهریزی در ساعت مقرر به گلستان شهدا رسیدم؛ پرچم ایران در ورودی اصلی و سلام بر حضرت فاطمه (س) و امام حسین (ع) در دیگر قسمتهای ورودی گلستان شهدا خودنمایی میکرد. خوشا به حال درختان […]
به گزارش پایگاه خبری آرمانشهر خبر،
به گزارش خبرگزاری ایمنا امروز برای پوشش خبری پویش «بهنام شهدا» آفیش شدم، طبق برنامهریزی در ساعت مقرر به گلستان شهدا رسیدم؛ پرچم ایران در ورودی اصلی و سلام بر حضرت فاطمه (س) و امام حسین (ع) در دیگر قسمتهای ورودی گلستان شهدا خودنمایی میکرد.
خوشا به حال درختان گلستان شهدا که هرساله شکوفههایشان را با نام شهدا باز میکنند و برگهایشان را به بوی شهدا طراوت میدهند، در این میان دیوارهای کوتاه هنوز عکس شهدا در سینههایشان دارند.
وارد محوطه برگزاری مراسم شدیم و پس از دقایقی، با اعلام مجری برنامه از جا بر میخیزیم و دستمان را به نشانه احترام به پرچم کشورمان روی سینه میگذاریم، اجرا و نوازندگی خوب سربازهای سپاه پاسداران بر وزن سرود ملی مرا یاد حماسه آفرینیهای شهدا در دوران هشت سال دفاع مقدس میاندازد و بادی را در غبغبم به وجود میآورد، حس خوبی است که اسم آن را میتوان افتخار و رضایت گذاشت.
اینجا داوطلبان هل دادن ویلچر جانبازان به اندازه حماسههای بی شمارشان در جبههها است، گلستان شهدا انبوه از جمعیت یک صدا سرود ملی ایران را زیر لب زمزمه میکنند.
حاضران با لبهای خندان، دستهای لرزان و قلبهای دلتنگ حرف از شهدا میزنند و در هنگام خیره شدن آنها به تابلوهای مزین شده با نام شده، میتوان حسرت را از عمق چشهایشان خواند.
گروه سرود دانشآموزی با قامتی استوار برنامه خود را اجرا میکنند و این سنگینی صدا مرا یاد گامهای مستحکم رزمندگان جوان و نوجوان در دوران هشت سال دفاع مقدس میاندازد.
سالمندان اهل محل و پایه ثابت نماز جماعت مسجد رکن الملک هم خود را به گلستان شهدا رساندهاند تا در کنار هم رزمانشان از برنامه استفاده کنند؛ یادگاران جنگ چشمهای خود را ریز میکنند و نامهای هک شده روی تابلوها را برای هم دیگر میخوانند، اکثر نامها برایشان آشنا است، گویی که در دوران هشت سال دفاع مقدس روزگاران خوشی را با آنها رقم زدهاند.
همگی عملیات محرم را یادآور میشوند، عملیات نظامی تهاجمی که محدود نیروهای مسلح ایران در خلال جنگ ایران و عراق بود، که به مدت ۱۰ روز در آبان ۱۳۶۱ به صورت مشترک توسط نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران در منطقه دهلران و موسیان انجام شد، در این عملیات استان اصفهان حدود ۱۲۵۰ شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرد که از این تعداد بیش از ۷۵۰ شهید گرفتار سیلاب و مقابل چشمان همرزمان خود شهید شدند و پس از انتقال ۷۵۰ شهید اصفهانی به عقب قرار شد این شهدا طی سه مرحله تشیع شوند که در مرحله اول حدود ۳۲۰ شهید در ۲۵ آبان ماه سال ۶۱ تشیع شدند و حماسه تاریخی مردم اصفهان رقم خورد.
حجتالاسلام احمد سالک برای حاضران خاطراتی از جبهه و جنگ گفت: «آیتالله سید محمد احمدی یاد میکند که وقتی پدرش به دیدن او در زندان ساواک آمد، پشت میلههای زندان به پدرش گفت «ای پدر، اگر مشتت را بر علیه استکبار گره میکردی، امروز فرزند تو پشت این میلهها نبود؛ زمانی که شکنجهگر ساواک اصفهان به آیتالله سید محمد احمدی گفت که اگر ناسزایی به امام بگویی تو را آزاد میکنم، او پاسخ داد اگر قطرهی خونی از قلب من روی زمین بچکد مینویسد خمینی (ره)»
مجری تاکید بر هرچه سریعتر به پایان رساندن برنامه دارد، زیرا که او میداند غروب آفتاب کار برای فیلمبرداران سخت میکند.
مسئولان برای امضا کردن اولین دستنامه نامگذاری معابر و اماکن عمومی شهر به سوی جایگاه میروند؛ تابلوهای رونمایی شده امروز قرار است از فردا در سینه دیوارهای کوچه پسکوچههای سطح شهر دیده شود.
آرام آرام خورشید چهره خود را از شهر دریغ میکند و در این زمان فیلمبرداران بیش از پیش به شهردار نزدیک میشوند، صدای اذان خبر از به پایان رسیدن این برنامه میدهد و در آن لحظه سکوتی حاکمیت گلستان شهدا به عهده میگیرد، غروب جمعه است، چه موقع غروب شب موعود فرا میرسد؟ بغض در گلویم چه میگوید؟
پس از به پایان رسیدن برنامه، شهروندان به دنبال شهردار راه میافتند تا در گفتوگویی خصوصی مشکلات خود را با شهردار شهرشان در میان بگذارند.