به گزارش ارمانشهر فارس، فرزاد وثوقی روزنامه نگار شیرازی در یادداشتی نوشت: خاکی که فرسایش می یابدبه حکم جبر طبیعت به پا خواهد خواست و بر سر خودمان فروخواهد ریخت. بی توجهی به محیط زیست انسانی ، گیاهی وحیات وحش که در حاشیه سیاست های غلط داخلی وخارجی قرار گرفته بطور کل هم معیشت وهم […]
به گزارش ارمانشهر فارس، فرزاد وثوقی روزنامه نگار شیرازی در یادداشتی نوشت:
خاکی که فرسایش می یابدبه حکم جبر طبیعت به پا خواهد خواست و بر سر خودمان فروخواهد ریخت. بی توجهی به محیط زیست انسانی ، گیاهی وحیات وحش که در حاشیه سیاست های غلط داخلی وخارجی قرار گرفته بطور کل هم معیشت وهم آینده را تیره وتار وغبار آلود کرده است. بنظر می رسد دولت و مجلس گاهی باید همانگونه که پروژه های سیاسی درون وبرون مرزی را پیگیری می کنند ، دراین آشفته بازار گاهی به فکر حوزه های آسیب پذیر اجتماعی اقتصادی و زیست محیطی نیز باشند. درغیر این صورت خاک مرده ، اجساد مردگان رابه مهر نخواهد پذیرفت و البته آبی نیز برای غسل وکفن نخواهیم داشت.
در خبرها آمده بود که سالانه ۲ میلیارد تن خاک کشور فرسایش مییابد؛ بی توجهی به حوزه منابع طبیعی و محیط زیست باعث شده تا با بحران های خودساخته ای مواجه شویم.
اگر بخواهیم موشکافانه به موضوع نگاه کنیم، متوجه عمدی در کار می شویم که باعث بروز این بحران ها شده است. ابتدا به سراغ مجلس می رویم، قوه مقننه که وظیفه قانونگذاری دارد وباید برعملکرد مجریان نظارت نیز داشته باشد. با نگاهی به این موضوع در خواهیم یافت که بطور کل منابع طبیعی و محیط زیست در محاق قرار گرفته واما در مقابل زمین خواری وکوه خواری رشد مضاعفی یافته است که البته حکایت از نادیده گرفتن قانون وعدم اجرای آن برای گروهها وافراد خاص بوده است.
از طرفی بیشتر آسیب ها به محیط زیست با مجوزهایی همراه بوده که نامش استقرار صنایع است.صنایع با پوشش ایجاد اشتغال به راحتی می توانند طرح های خودرا توجیه کند والبته سازمان حفاظت از محیط زیست کشور هر چند تا حدود معاون رییس جمهور ارتقاء یافته اما از قدرت اجرایی بسیار پاینی برخوردار است تا آنجا که اگر به محیط بان مسلح شلیک کنند و او آتش متقابل نماید والبته تیر محیط بان به هدف اصابت کند، محیط بان باید قصاص شود! مگر با رضایت اولیاء دم که البته متعرضان به محیط زیست وحیات وحش بوده اند که خود مجازاتی بالاتر را می طلبد.
در این باره مجلس در یازده دوره خود هیچ راهکاری برای خروج از بحران محیط زیست ارایه نکرده است وحتی برنامه وچشم اندازی برای یک دهه آینده وآمادگی انتقال به نسل فردا را نیز پیشنهاد نکرده که اگر پیشنهاد شده بود شاید تا مرحله یک طرح ویا لایحه وحتی مصوبه اطلاع رسانی می شد والبته به مرحله اجرا درمی آمد.
متاسفانه افراد مجلس نشین بیشتر در حوزه سیاست سیر می کنند تا حوزه های اجتماعی واقتصادی ، متاسفانه هر فردی با هرمیزان سواد می تواند تحلیلی سیاسی از موضوعات روز کشور، منطقه وجهان داشته باشد. نظراتی که ممکن است اگر مورد پذیرش قرار بگیرد آسیب های سختی را به همراه داشته باشند.
اینکه نمایندگان مجلس ، نمایندگان احزاب وگروههای سیاسی هستند شکی نیست چرا که در دهه های گذشته آندسته از سرمایه داران ونه سرمایه گذاران که منافع خودرا درخطر می دیدند تصمیم گرفتند با تشکیل حزب وهیات ،تشکل ولیست های منتخب از برخی چهره ها ، نفرات مورد نظر خودرا به مجلس بفرستند تا یا راهی را هموار کند ویا راهی را مسدود نمایند.
کشور پس از انقلاب محیای پذیرش تفکرات نیک اندیشانه والبته افراطی نیزبود وبرچسب زدن به افراد کاری آسان بنظر می رسید، درآن سالها ودر ادامه دو حزب اصلاح طلب واصولگرا در کشور به رقابت برخاستند. اصلاح طلبان محکوم به برچسب ضد ارزشی و اصولگرایان محکوم به برچسب ارزشی شدند. هر چند هر دو جناح هر هشت سال یکبار هم قوه مجریه وهم قوه مقننه را بدست می گرفتند و هر کدام برای نیات حزبی خود تلاش می کردند و کارهای اصلی را برزمین می گذاشتند.
چهار سال اول اختصاص به محکوم کردن عملکرد دولت قبلی دارد وچهار سال دوم آماده شدن برای حضوردرانتخابات فصل آتی که در هر صورت فقط شاهد کشمکش افرادی بودیم که بحران های بزرگ را از داخل کشوربه حاکمیت وارد آوردند.
بحرانی بنام شمارش آراء ویا تقلب که عوارض سخت وخاص خودش را داشت و یا بحران بنزین ویا هیاهو بر سر مسایل اجتماعی در قالب امر به معروف که از آنها می توان به عنوان آسیب در بخش اعتماد و ریزش سرمایه های اجتماعی اشاره نمود.
از طرفی هر کدام از گروه ها که حتی با اسامی جدید و چهره های ناشناخته وشاید جوان وارد معرکه دو قوه شدند کاری از پیش نبردند و نمره قابل قبولی از سوی مردم دریافت نمی کنند چرا که محصول تمامی فعالیت های نه چندان خوشایند آنان در درجه اول مهاجرت نخبگان از کشور و یا خروجی اساتید دانشگاهی از مراکز آموزش عالی بود.
در هر دوره به جای برجای گذاشتن کارنامه های موفق عمران وآبادانی ، قوه قضاییه باید وارد عمل می شد وبا کمک سربازان گمنام امام زمان عج از صدر تا ذیل مقامات دولتی را یا بازداشت ویا مورد ماخذه قراردهد که بازهم این نوع عملکرد باعث ریزش سرمایه های اجتماعی می شد.
در هر صورت بحران سیاست بازی از سوی سیاست بازان کار را به جایی رسانیده است که هم آب وهم خاک کشور در معرض خطر جدی قرار دارد. با این اوصاف نمی توان انتظار داشت کشور آباد ایران با برخورداری از استانهای چهار فصل مانند فارس سرپا باقی بمانند و شعار های توسعه گردشگری برپایه زیر ساخت های خدادادی محیط زیست ومنابع طبیعی جان بگیرد.
اشاره ما دراین یادداشت همان داستان ترک فعل معروف است که مدیران وقت در هر دوره مرتکب شده اند.درواقع مدیرانی انتخاب شده اند که یا سواد اقتصادی اجتماعی نداشته اند ویا اگر هم با سواد اما بدون تعهدبوده اند. وقتی تعهدی در کار نباشد تخصص عملا ناکارآمد می شود وانسان احساس مسوولیت نمی کند. انشالله امیدواریم صدرنشینان و مهره چینان پست های دولتی حتی دریک دوره چهار ساله احساس مسوولیت کنند تا امور سامان بگیرد.