به گزارش پایگاه خبری آرمانشهر خبر، به گزارش خبرگزاری ایمنا، «هر هفته با یک منطقه» طرحی است که سرویس شهر زندگی خبرگزاری ایمنا اجرا کرده است تا در قالب این طرح با رفتن به دل محلات اصفهان به شناسایی نقاط قوت و ضعف آن برای گذر از مشکلات این محلات و رسیدن به نقطه مطلوب […]
به گزارش پایگاه خبری آرمانشهر خبر،
به گزارش خبرگزاری ایمنا، «هر هفته با یک منطقه» طرحی است که سرویس شهر زندگی خبرگزاری ایمنا اجرا کرده است تا در قالب این طرح با رفتن به دل محلات اصفهان به شناسایی نقاط قوت و ضعف آن برای گذر از مشکلات این محلات و رسیدن به نقطه مطلوب برای زیستپذیری هرچه بهتر شهر بپردازد.
در هفته جاری طرح هر هفته با یک منطقه به منطقه ۱۵ شهرداری اصفهان که قدیمیترین محلات این کلانشهر در آن وجود دارد، رفته و قرار است، سفری به دل کوچه پس کوچههای قدیمی این منطقه و محلات آن داشته باشیم.
حدود ساعت ۱۱ صبح برای تهیه گزارش از این منطقه از محل خبرگزاری ایمنا حرکت کردم و پس از حدود نیم ساعت با رسیدن به خیابان جی، وارد منطقه ۱۵ شهرداری اصفهان شدم؛ این منطقه را به خوبی نمیشناختم و همیشه برای رفتن به آرامستان باغ رضوان و زیارت اهل قبور از این منطقه و خیابانهای آن عبور کرده بودم، اما این بار قرار نبود فقط از خیابان اصلی آن «جی» گذر کنم، پس با دقت تمام تابلوها را میخواندم تا محله مورد نظرم را پیدا و سفر در تونل زمان را آغاز کنم.
اینجا خبری از ساختمانهای بلند مرتبه نیست و در خیابانهای اصلی نیز چهره محلهها کاملاً مشهود است؛ بوی نان داغ نانوایی فضای محله را پر کرده و میوه فروشی، قصابی، پارچه فروشی حتی لحافدوزی که از مشاغل بسیار قدیمی بوده و در کلانشهرها به فراموشی سپرده شده است، در خیابان اصلی قرار گرفته است.
از رهگذران و عابران پیاده، همچنین چند مغازهدار در مورد محلههای معروف این منطقه سوال کردم و آنها محلات سفلی، علیا، پزوه، خیادان، ستار، قصر و سلمان را معرفی کردند؛ گویا محلههای سفلی و علیا از همه قدیمیتر است.
پس از چندین مرتبه دور زدن در فلکه خوراسگان و گذر از خیابان اباذر و سلمان با پیچیدن در یکی از فرعیها موفق شدم تا محله مورد نظر را پیدا کنم و وارد آن شوم.
به محض ورود، به امامزاده ابوالعباس (ع) برخوردم و متوجه شدم در محله سفلی هستم؛ در امتداد همان خیابان دو مسجد و در مرکز محله یک پارک وجود داشت که هنوز نیمکتهای آن نصب نشده و معلوم بود تازه احداث شده است، اما چیزی که نظرم را بسیار جلب کرد، گرمابه زنانه روبهروی مسجدالقائم بود.
هنوز هم پس از این همه سال حمام عمومی در محله وجود داشت؛ ساعت ۱۲ ظهر و حمام باز بود و چند بانو با دختر بچههای خود وارد حمام شدند؛ کنار حمام، وضوخانه مسجد و در کنار آن یک مرکز فرهنگی بنا شده بود.
درست رو به روی مرکز فرهنگی محله سفلی خیابان باریکی وجود داشت که ابتدای آن، دیوارهای کاهگلی و مخروبه یک بنای بسیار قدیمی منظره نه چندان جالبی را ایجاد کرده بود؛ کمی جلوتر که آمدم دو برج قدیمی پدیدار شد که اطراف آن پر از خانههای مسکونی بود.
زیر هر دو برج یک کوچه تنگ و فوقالعاده باریک و کاهگلی وجود داشت که خاطر هر رهگذری را به دورترین نقطه تاریخ میبرد؛ انتهای خیابان و در پشت این دو برج، جایی که بسیار پیچ در پیچ میشد و کوچهها به شدت در دل یکدیگر قرار میگرفتند با یک دالان مواجه شدم و با گذر از آن به یک اندرونی که چند در چوبی بزرگ در آن قرار داشت، رسیدم.
بالای سر در یکی از خانهها، تاج کاهگلی بزرگی ساخته شده که بسیار زیبا بود؛ با پرس و جو از محلیها متوجه شدم، این خانهها و برجها بقایای عمارت خوان بوده است که هنوز هم عدهای در آن زندگی میکنند، البته کوچههای داخل برج واقعاً غیرقابل سکونت و میتوان گفت کاملاً متروکه بود.
وقتی به تمام این کوچههای قدیمی سر زدم، متوجه شدم در بیشتر این پس کوچههای متروکه و مخروبه که باقی مانده بافت روستایی این محل است، اتباع خارجی سکونت دارند.
تقریباً تمام کوچهها و معابر ترکیبی از بافت روستایی و حتی قدیمیتر محله و خانههای مسکونی نوساز بود که شهرسازی درستی نداشت و به شدت توی ذوق میزد؛ به محض ورود به هر خیابان فرعی پس از گذر از یک خیابان نهچندان عریض بلافاصله با راهروها و کوچههای پر پیچ و خمی مواجه میشویم که گاهی عبور خودرو از این معابر به سختی اتفاق میافتاد، اما نکته قابل توجه این بود که منطقه به خاطر بافت بومی و سنتی که داشت بسیار آرام و فضای دلگرمکنندهای در آن حاکم بود.
برای عکاسی تقریباً مسافت زیادی را از یک کوچه به کوچهای دیگر طی کرده بودم و بعضی از این کوچهها به قدری در دل هم جا گرفته بود و به هم راه داشت که هنگام برگشت، راهم را گم میکردم و نمیدانستم از کدام طرف آمدهام؛ برای انجام مصاحبه با یکی از معتمدان محله سفلی باید به مرکز محله بازمیگشتم؛ کم کم به مسجدالقائم نزدیک شدم و برای اینکه اشتباه نکنم پارک وسط میدان و گرمابه زنانه را نشان کرده بودم.
احداث خیابان شریعتی، خوراسگان را از بنبست خارج کرد
احمد فدایی یک بازنشسته فرهنگی و ۶۳ ساله است؛ او از کودکی تا به امروز در این محله سکونت داشته و وقتی از او درباره قدمت شهر خوراسگان به ویژه محله سفلی میپرسم، میگوید: این محله بسیار ریشهدار و سنتی است که سابقه ۵۰۰ ساله و فرهنگ خاص خود را دارد.
او ادامه میدهد: از ۵۰۰ شهید مربوط به منطقه خوراسگان حدود ۸۰ شهید مربوط به محله سفلی میشود؛ ساکنان این محله بسیار امانتدار و مطمئن هستند و به لحاظ وجهه علمی سطح این محله در مقایسه با محلات دیگر بالاتر بوده و بسیاری از نخبگان و اساتید دانشگاههای کشور یا مسئولان در دولت فعلی از این محله برخاستهاند.
فدایی از تغییراتی که طی این سالها در محلات خوراسگان بهویژه محله سفلی رخ داده است، میگوید: محله سفلی در حال حاضر با محله دوران کودکی من بسیار تفاوت دارد و طی گذر زمان دستخوش تغییرات فراوانی شده است؛ این محله دارای قناتهای فراوان و پرآب و بسیار حاصلخیز بوده و بر اساس اقلیم و شرایط خوب جغرافیایی به مرور افراد در آن ساکن و به کشاورزی مشغول شدهاند.
او اظهار میکند: خوراسگان از ۱۷ محله تشکیل شده که محلات سفلی، علیا و پزوه از محلات بزرگ این منطقه به حساب میآید؛ عمارت خان در محله سفلی بسیار معروف و روایت شده است، یکی از نوادگان آن در این محله به نام محمدعلی نیز به مدت یک هفته شاه ایران میشود.
او در حالی که لبخند میزند، میگوید: اگر این حکایت درست باشد، محله سفلی سابقه پادشاهی ایران را در کارنامه خود دارد.
فدایی ادامه میدهد: شغل اصلی مردم این منطقه کشاورزی بوده است، اما از دل آنها استعدادهای خوبی مانند پزشک، مهندس، استاد دانشگاه و معلم برخاسته است؛ محله سفلی علمای دینی بسیار بزرگی نیز داشته اما طی ۳۰ سال گذشته دستخوش تغییر و زمینهای حاصلخیز آن خشک شده است، کشاورزان به سختی زراعت میکنند و برای معاش خود بیشتر به کار در صنعت روی آوردهاند.
این دبیر بازنشسته و ساکن محله سفلی میگوید: بخش عظیمی از زمینهای کشاورزی این منطقه تغییر کاربری داده و به مناطق مسکونی تبدیل شده است، البته کشاورزان این منطقه بسیار خبره و با تجربه هستند و فعالیت آنها تنها به این منطقه محدود نمیشود و میتوان گفت با خشکی قناتها و زمینهای زراعی این منطقه، آنها در سایر شهرهای ایران از جمله اطراف شهر یزد به کشاورزی مشغول شدهاند.
فدایی تاکید میکند: تغییر کاربری زمینهای زراعی در صورتی که منجر به ایجاد یک فعالیت و حرفه جدید شود، سودمند است، اما در بیشتر مواقع این زمینها به باغ و مکانهایی تبدیل میشود که سود خاصی برای محله یا شهر ندارد.
او از وحدت محلی و انسجام ساکنان محله سفلی و حفظ ارزشهای بومی محله میگوید و ادامه میدهد: این روزها شادی در محلات کمرنگ شده، در صورتیکه شادی عامل اصلی سلامت روح انسان است و روح یک محله با حس نشاطی که در ساکنان آن جریان داشته باشد، سرزندگی پیدا خواهد کرد که البته این روزها کمتر به آن توجه میشود، با این وجود ساکنان محله سفلی بسیار با یکدیگر مهربان هستند، در بیشتر مواقع با هم انسجام دارند و برای رفع مشکلات با یکدیگر همدلی میکنند.
به گفته او، محله سفلی ۹ مسجد دارد که از این تعداد، ۷ مسجد فعال است و تقریباً برای انجام کارهای فرهنگی و جمعی در محله از این مساجد استفاده میشود که نقش بهسزایی در ایجاد نشاط و شکلگیری فعالیتهای گروهی دارد.
ساکنان بافتهای فرسوده شهر بهلحاظ مالی نیز فرسوده هستند
فدایی میگوید: این محله طی سالهای گذشته دستخوش تغییرات کلی و جزئی شده که میتوان گفت، تغییرات کلی آن برای احیای محله بسیار مفید بوده است، اما تغییرات جزئی بسیار کند پیش میرود؛ در دل محله همچنان بناهای خشت و گلی مشاهده میشود و آسفالت و عرض معابر همچنان دارای مشکل است و انتظار میرود در این مورد نیز اتفاقات کلانتر و بهتری برای محله اتفاق افتد.
او اضافه میکند: اقداماتی از سوی شهرداری منطقه خوراسگان در این محله انجام شده که بسیار سودمند بوده است، ازجمله این اقدامات خیابانسازی، اصلاح و لولهگذاری قناتهایی که خشک شده بودند، انجام شد و در بخش مرکزی محله برکهای وجود داشت که محل جمع شدن آب باران و زباله شده بود که به لطف شهرداری تبدیل به پارک شد و در اختیار ساکنان محل قرار گرفت؛ احداث خیابان شریعتی نیز که از خیابان جی شرقی آغاز میشود و به پل شهرستان میرسد، موجب شد تا این محله و این منطقه از بنبست خارج شود.
دبیر بازنشسته در حالی که با دست زمینهای اطراف و کوچههای خشت و گلی را به من نشان میدهد، میگوید: ساکنان بافتهای فرسوده شهر به لحاظ مالی نیز فرسوده هستند و در این مورد ویژه، شهرداری تا حدودی میتواند کمک کند، البته طرحی ارائه شد، مبنی بر اینکه زمین به صورت شراکتی به شکل مجموعه آپارتمانی ساخته شود و صاحب زمین و سازنده طبق قرارداد واحدها را تقسیم کنند؛ به این طریق نوسازی در محله انجام میشد و افرادی که توانایی ساخت زمین خود را نداشتند به این صورت خانهدار میشدند، اما از این طرح بهدلیل فرهنگ خاص محله و طبع روستایی و ویلایینشینی ساکنان که متضاد با آپارتمان نشینی بود، استقبال نشد.
به گزارش ایمنا، خوراسگان در سال ۱۳۴۳ از به هم پیوستن هشت روستای ابهر (ابرجی)، راران، بوزان، پزوه، ارداجی، سلطانآباد، جیشیر، خیادان و کنگاز تأسیس و سال ۱۳۹۲ به عنوان پانزدهمین منطقه شهر اصفهان، به آن ملحق شد؛ از آثار باستانی این منطقه میتوان به مناره راران، برج کبوتر در کردآباد و حمام نقاشی در محله مسجد علی اشاره کرد.
گزارش از: ریحانه راهپیما