هفته آخر آبان ماه، هفته پرتلاطمی در سراسر ایران بود. اعلام ناگهانی افزایش قیمت بنزین آن هم در ساعات پایانی شب، غافلگیری مردم و تعجب و اعتراض سیاسیون بهخصوص نمایندگان مجلس شورای اسلامی را در پی داشت. اعتراضهای پراکنده در نخستین روزها خیلی زود به ناآرامی و در نهایت اغتشاش در برخی از شهرها انجامید […]
هفته آخر آبان ماه، هفته پرتلاطمی در سراسر ایران بود. اعلام ناگهانی افزایش قیمت بنزین آن هم در ساعات پایانی شب، غافلگیری مردم و تعجب و اعتراض سیاسیون بهخصوص نمایندگان مجلس شورای اسلامی را در پی داشت. اعتراضهای پراکنده در نخستین روزها خیلی زود به ناآرامی و در نهایت اغتشاش در برخی از شهرها انجامید و آتش گسترده تخریب اموال عمومی مثل پمپ بنزینها، شعب بانکها، تأسیسات مخابرات، تلفن و زیرساختهای حملونقل عمومی و…تر و خشک را با هم سوزاند و اعتراض مسالمتآمیز مردم را به حاشیه برد تا صدای معترضان به درستی شنیده نشود. تهران بهعنوان پایتخت کشور هم از گزند این ناآرامیها در امان نماند. همزمانی این اعتراضات با بارش سنگین برف، کار مدیریت شهری را دشوار و پیچیده کرد بهطوری که راهبندانهای تعمدی در برخی از بزرگراهها و تجمعات مردمی در گوشه و کنار شهر که در نهایت به ترافیک سنگین چند ساعته در برخی محورها انجامید، صدای گلایه شهروندان تهرانی را هم بلند کرد. دلایل این ناآرامیها، ریشههای جامعه شناختی آن و راهبرد دولت برای مدیریت این شرایط ازجمله پرسشهایی است که با «پیروز حناچی» شهردار تهران در میان گذاشتهایم تا ببینیم کسی که سکان پایتخت سیاسی ایران در دست اوست دیدگاهش در اینباره چیست.

هفته گذشته پس از افزایش قیمت بنزین، کشور شاهد اعتراضاتی بود که تحلیلهای مختلفی درباره آن منتشر شد. یکی از این تحلیلها به حضور اقشار حاشیهنشین شهرهای بزرگ اشاره و تأکید داشت که این موج اعتراض عمدتاً در میان این گروه اجتماعی نمود داشته است. شما با این دیدگاه موافقید و اگر جوابتان مثبت است، فکر میکنید دلیل این حجم از اعتراض در بین اقشار حاشیهنشین چه بوده است؟
یکی از عارضههای همه کلانشهرها حاشیهنشینی است. این هم در نیویورک ولندن هم در جاکارتا، ریودوژانیرو، قاهره و… وجود دارد وهم در تهران. حاشیهنشینی بسته به میزان تولید ناخالص ملی ودرآمد سرانه، میتواند شدت و ضعف داشته باشد. در شهر تهران نرخ رشد جمعیت بالایی در مناطق ۲۲گانه نداریم اما در مناطق اقماری و حاشیهای مثل شهریار، اسلامشهر، ملارد، پردیس، چهاردانگه، کهریزک، نسیمشهر، صباشهر، گلستان، احمدآبادمستوفی و… شاهد نرخ رشد ۱۷تا ۱۸درصدی جمعیت هستیم. این محیطها براساس یک خصیصه مشترک شکل گرفتهاند و آن «گسترش فقر» است. همه مطالعات جهانی در زمینه ایجاد برابری در کلانشهرها جلوگیری از اقداماتی بوده که به قطبی شدن جامعه میانجامد و بر کنترل فقر متمرکز است.
در هفتهای که گذشت در مناطق حاشیهای شهرهای تهران، اصفهان و شیراز بیشترین اعتراضها را داشتیم و در مشهد که فکر میکردیم اعتراضها شدیدتر باشد، این اتفاق نیفتاد. بهنظر میرسد اقدامات التیامبخشی که از حدود ۵سال پیش در مشهد شروع شده ظاهراً تأثیرگذار بوده است. البته برای اظهارنظر دقیق، باید این موضوع مطالعه شود. قاعدتاً باید در مشهد همانند نقاط دیگری که فقر مشهود است و اعتراض شدید بوده، این اتفاق هم میافتاد. بنابراین فقر، یکی از مهمترین ریشههای این ماجراست.
یکی دیگر از ریشهها این است که بنزین در کشور ما بخشی از معیشت خانوار است؛ معیشتی که بخشی از اطلاعات آن موجود است، مثل فعالان ناوگان حملونقل اینترنتی. بخشی هم بهطور رسمی اطلاعاتی از آنان موجود نیست، مثل رانندگان مسافربر شخصی ولی میدانیم که تعدادشان زیاد است. از طرفی این را هم میدانیم که باوجود تمام تلاشهای صورت گرفته برای تولید بنزین در داخل کشور، میزان مصرف سالانه حدود ۱۰درصد افزایش داشته و این یعنی اگر با همین آهنگ پیش میرفتیم، بهزودی مجددا واردکننده بنزین میشدیم. در شرایطی که با افتتاح پالایشگاه ستاره خلیجفارس از واردات بنزین خودکفا شدیم. درصورتی که اگربا همین میزان رشد مصرف ادامه میدادیم دوباره به واردکننده بنزین بدل میشدیم.
چندسال پیش طرحی به مجلس برده شد که براساس آن ۱۰قلم کالای اساسی از افزایش قیمت معاف شدند و این زمینهای شد که این افزایش قیمت بهطور طبیعی ودر طول زمان اتفاق نیفتد و از همه مهمتر انگیزه کافی برای کاهش مصرف را هم ایجاد نکند. تقاضای انباشتهای برای اصلاح قیمت بنزین در حوزه حاکمیتی شکل گرفته بود و دولت چارهای نداشت، فقط ممکن است درباره شیوه اجرا بحث داشته باشیم. قصد دفاع ندارم ولی تأکید دارم که اتخاذ این تصمیم هم خیلی راحت نبود. به هرصورت به اعتقاد من اتفاقات رخ داده، اعتراض بر بسترطبقه فرودستان بود زیرا زندگی عادیشان تحتتأثیر قرار گرفت.
شیوه برخورد با اعتراضات را چگونه ارزیابی میکنید؟
من مطالعه عمیقی روی این موضوع نداشتم اما با تأکید میگویم که هیچ کشوری با تخریب و صدمه زدن به منابع عمومی با مسالمت رفتار نمیکند.
نقش گروههای سیاسی، اپوزیسیون و عوامل خارجی در این وقایع چه بود؟
من دو نکته را در یکی از تلویزیونهای خارجی دیدم که برایم خیلی عجیب بود؛ یکی سلطنتطلبها بودند که ادعا داشتند اساساً این ماجرا را ما برنامهریزی کردهایم. البته که این ادعا واقعیت ندارد ولی آنان مجبورند که اینگونه عنوان کنند. میگفتند این را ما برنامهریزی کردهایم و میدانستیم که دولت روزی این تصمیم را خواهد گرفت. یا اینکه میگفتند ما منتظر آن نقطه صفر بودیم که برنامههایمان را اجرایی کنیم. یا فرد دیگری را دیدم که میگفت ما ترسی نداریم که برای مسائل داخل ایران از آمریکا پول بگیریم و این را علنی میگفت و کتمان نمیکرد. این نشان میداد که برنامهریزیهایی از بیرون مرزها بوده است. بهعنوان مثال اختلال در جریان حملونقل در شریانهای حیاتی مانند بنادر چه معنی میدهد؟ بندری که کالاهای حیاتی از آن وارد میشود. یا محاصره مرکز تولید گاز و از این دست اتفاقات چه معنی میدهد؟
رفتار نهادهای مدنی و سیاسی ـ اجتماعی کشور را در جریان این اتفاقات چطور ارزیابی میکنید؟
قبل از حادثه صرفاً این اتفاقنظر بود که بنزین وضع خوبی ندارد و از آب آشامیدنی، بسیار ارزانتر عرضه میشود. این شیوه عرضه، تبعات منفی بهدنبال داشت و باعث میشد که بزرگترین ضربه به اقتصاد ملی وارد شود و از طرفی عامل مشوق مصرف بیشتر هم بود. از سوی دیگر هم آلودگی وهم ترافیک را در کلانشهرها وحتی شهرهای میانی وکوچک را دامن میزد.
در ساعات اولیه این تصمیم، کشور دچار شوک بود و از طرفی برخی از سیاسیون در این شرایط بهدنبال تسویه حساب بودند. اما صحبتهای به موقع مقاممعظمرهبری جلوی این کار را گرفت و باعث شد طرحهای ۲فوریتی مجلس و فضایی که در تندروی و رقابتهای احزاب سیاسی رخ میداد متوقف شود و اگر این موضعگیری اتفاق نمیافتاد، شاید با وضع بدتری مواجه میشدیم.
آینده اعتراضات را چطور ارزیابی میکنید؟
باید ریشهیابی اجتماعی و برخورد علمی با این اعتراضات شود. ارزیابی رفتار افراد و از طرفی بررسی مناطقی که این اتفاق در آنجا رخ داده میتواند نقشه راه باشد. تجربههایی مانند مشهد نشان میدهد اقدامات التیامبخش تأثیرگذار است. همچنین اقدامات اجتماعی و اجتماعمدار که باعث آرامش مردم میشود، مؤثر خواهد بود. مردم توقع دارند آنها را ببینیم و بشنویم و خدمات بدهیم نه اینکه مثل شهروند درجه ۲و ۳با آنها برخورد کنیم.
معتقدم زمینههای این طغیان به دلایلی از قبل هم فراهم بود و نمیتوان گفت علت آن صرفاً بنزین بود، درواقع بنزین یک جرقه بود. افزایش قیمت ارز و سایر اقلام در سال گذشته تأثیر زیادی در این ماجرا داشت.
بهنظرتان به همین دلایلی که اشاره کردید و بهدلیل ایجاد فشار بر مردم که احتمالاً تحریم هم میتواند در ایجاد آن نقش داشته باشد، این اعتراض واقعی بود و خصوصیات اعتراض واقعی را داشت؟
بهطور قطع این فضای اعتراض وجود داشت؛ ولی در مناطق حاشیهای وقتی زمینههای اعتراض فراهم نباشد میتواند شکل مدنی نداشته باشد و به اشکال مختلف، خودش را نشان دهد. فکر میکنم یک زمینه دیگر هم داشت و کسانی روی این اعتراض که وقوع آن قابل تشخیص هم بود، برنامهریزی کرده بودند. شیوه طرح موضوع هم نشان میدهد که این برنامهریزی واقعاً وجود داشت.
یعنی شیوهای که اعتراض شد و اتفاقاتی که رخ داد از پیش طراحی شده بود؟
اتفاقات هفته گذشته نشان میدهد که اعتراض عمومی صرفا به قضیهای مثل قیمت بنزین نبود و عوامل دیگری هم در این زمینه تأثیر داشت.
چه میزان از این اتفاقات برمیگردد به گران شدن بنزین و متأثر شدن معیشت مردم و چه میزان بهانه بود؟ اساساً معتقدید بنزین بهانه بود یا خیر؟
علامتها نشان میدهد که بیشتر بهانه بود. تعرض به کانالهای حیاتی کشور یقیناً از عهده معترضان محلی خارج است. قطعاً افراد عادی دنبال تخریب پست برق، منابع اصلی گاز یا آب نیستند. بنابراین مطمئناً این موضوع برای برخی بهانه بود اما بهانهای که متمرکز بود بر اعتراضات محلی که واقعیت داشت. به هرحال فشار اقتصادی میتواند نارضایتیهای اجتماعی را ایجاد کند. حتی در سخنان آقای رئیسجمهور هم وقتی تحریمها خیلی شدید شد، چندبار به این نکته اشاره شد که ترامپ و دولتش در پی ایجاد فشار واغتشاش داخلی در ایران هستند و بهنظرم وقوع این وقایع قابل تشخیص بود.
بهنظرتان شیوه تصمیمسازی دولت در این ماجرا چقدر مؤثر و دخیل بود؟
به هرصورت این تصمیم یک تصمیم ملی بود و گمان نمیکنم مجلس و سایر نهادها و جناحها هم با اصل آن مخالفتی داشته باشند. اختلافی هم اگر هست در شیوه اجراست. اما میخواهم وجه مثبت آن را ببینم؛ اقدامی روز جمعه انجام میشود که در کشور ما نادر است، از این جهت کهکاری مانند اینکار انجام شود و پیش از آن، کسی متوجه نشده باشد. این تصمیم پیش از اجرا با تمام استانداران، فرمانداران و بخشداران در میان گذاشته شد.
حتی جایگاهداران نیز در آخرین لحظات در جریان قرار گرفته بودند اما بهگونهای عمل شد که تبعاتی نداشته باشد. ولی چون ذهنیت جامعه کاملاً آماده نبود این اتفاقات رخ داد. البته از سوی دیگر آمادگی ذهنی جامعه نیز تبعاتی دارد؛ مصرف بنزین را در کوتاهمدت بالا میبرد، صفهای طولانی ایجاد میکند، میتواند به پیش اعتراضاتی منجر شود و حتی فشار برای اینکه تصمیم گرفته نشودویا در تصمیم گرفته شده تجدید نظرایجادشود.
شیوه برخورد با اعتراضات را چگونه ارزیابی میکنید و نظرتان درباره حق قانونی اعتراض چیست؟
حق اعتراض در قانون اساسی دیده شده و فکر نمیکنم کسی اعتراض قانونی را نفی کند و البته زمینه آن نیز باید فراهم شود.
آیا این زمینه فراهم است؟
اگر اعتراضات خارج از چهارچوبهای مدنی انجام شود ایجاد زمینه برای اعتراض سختتر میشود. فکر نمیکنم کسی با تخریب منابع عمومی، پمپ بنزینها، آمبولانسها، بانکها و مراکزی که جزو اموال عمومی و دولتی است موافق باشد. این برخوردها، شکل اعتراض مدنی را هم تحتتأثیر خودش قرار میدهد. شاید یک دلیل اصلی که موجب شد فضا زودتر آرام شود همین بود که مردم ذاتا با این رفتار همراهی نمیکنند زیرا هیچکس با تخریب و از بین بردن منابع عمومی موافق نیست.
اما به هرحال اعتراض در قانون و ساختار کشور به رسمیت شناخته شده و فکر میکنم موقع آن رسیده که این حق را علنا به رسمیت بشناسیم وحتی آنرا هدایت کنیم. زمانی به همکاران در مجلس میگفتم این چه وضعی است که هربار از مقابل مجلس رد میشویم گروهی از مردم آنجا تجمع کردهاند؟ اینها که هر روز جمع میشوند و اعتراضشان را هم مطرح میکنند، پس چه بهتر که مکان مشخصی مثل میدان بهارستان را برای اعتراض عمومی درنظر بگیرید. همه جای دنیا چنین چیزی مرسوم است؛ مثلاً درهایدپارک لندن هم مردم برای اعتراض جمع میشوند. البته در بعضی کشورها مجوز هم نمیخواهد ولی در کشور ما که تجمع نیاز به مجوز دارد میشود با درنظر گرفتن مکانی مشخص و صدور مجوز یک نفر هم مسئولیت کار را برعهده بگیرد. این خیلی بهتر است تا اینکه اتفاقی بیفتد که هیچکس مسئولیت آن را بهعهده نگیرد و از آن طرف هم عکسالعمل به اعتراض هم اتفاق بیفتد که دلخواه هیچکسی نیست.
این گفت و گو امروز دوشنبه، ۴ آذرماه در روزنامه همشهری منتشر شد