” شهرها را ما ساخته ایم”
” شهرها را ما ساخته ایم”

بحران‌ها؛ بنیان‌های ضعیف را از هم می‌درند و می‌گسلند. بحران‌ها؛ پرسش‌اند از هر آنچه در گذشته ساخته و رسیده‌ست به حالا. ما؛ در بحران، تنهاییم با اندوخته‌های پیشین خود؛ با آنچه بوده‌ایم. بحران آیینه‌ست بر آنچه هستیم؛ از گذشته تا حال.فیلم‌های فرهادی؛ مخصوصا «درباره الی»، قرار دادن آدم‌هایی ست در بحران و طرح پرسش از […]

بحران‌ها؛ بنیان‌های ضعیف را از هم می‌درند و می‌گسلند. بحران‌ها؛ پرسش‌اند از هر آنچه در گذشته ساخته و رسیده‌ست به حالا.

ما؛ در بحران، تنهاییم با اندوخته‌های پیشین خود؛ با آنچه بوده‌ایم. بحران آیینه‌ست بر آنچه هستیم؛ از گذشته تا حال.فیلم‌های فرهادی؛ مخصوصا «درباره الی»، قرار دادن آدم‌هایی ست در بحران و طرح پرسش از آنها؛ که معمولا بنیان‌های ضعیف‌شان از هم می‌گسلد و به گل می‌نشینند؛ مانند لانگ‌شات پایانی درباره الی٬ که اتومبیل‌شان در گل گیره کرده و آدم‌های ناکامی در حال زور زدن به آنند.

🔹شهرها را آدمهای فرهادی ساخته‌اند؛ ما. شهرهامان انعکاس صادقانه‌ای‌اند از آنچه هستیم. بیرون ما؛ در خلاء شکل نگرفته؛ ما ساخته‌ایم که با کوچک‌ترین فشارها از هم می‌گسلیم و بعد همگی پریشان می‌شویم و خیره به یکدیگر انگشت اتهام می‌گیریم. بعد از سیل اخیر عده‌ای برای رفع مسئولیت٬ سخن می‌رانند که کمک نکنید؛ وظیفه دولت است که لوس شده و چشمش به دست مردم است؛ عده‌ای رفته‌اند کنار سیل زده‌ها و با لباس‌های عیدشان عکس و فیلم می‌گیرند از همجواری با بحران؛ عده‌ای منتظرتر می‌شوند برای بازگشت پسر شاه.
مای بعد از بحران؛ همان مای پیش از بحران است.

🔹”بحران؛ خود ماییم”.

سیلی که به دور این صندوق صدقات گرد آمده؛ ماییم که نمی‌گذاریم چیزی توی آن صندوق ریخته شود تا با اندوخته‌اش؛ بحرانی را حل کنیم. ماییم که جمع می‌شویم و نمی‌گذاریم آتش نشانی و آمبولانس‌ها زودتر برسند به «پلاسکو». ماییم که بار چپ شده‌ی کامیون‌های توی جاده‌ها را جمع می‌کنیم. ماییم که در ده دقیقه به اندازه کل سهام شرکت بنز؛ پرایدی می‌خریم که ناامن‌تر کنیم زندگی‌مان را.

🔹آنقدر پریشان می‌شویم در هر بحران که حل آن غرق می‌شود مثل این صندوق؛ مثل دو دستی رویش حک شده. جمع شدن ما دور پراید؛ همین عکس است. ما «حل» را فدای توهم نجات خود می‌کنیم.
می‌خواهیم در بحران؛ فقط خود را نجات دهیم. ما؛ «نجات» نخواهیم یافت مگر نجاتی که برای همه‌مان باشد.

🔹وقت‌اش است که احساس «گناه» کنیم از آنچه بر ما می‌رود؛ وقت هزینه دادن است به گمانم. قرار نیست کسی نجات‌مان دهد؛ «ما»تنهاییم، کسی را جز خودمان نداریم.ما؛ دیر یا زود جای آن «صندوق» و نماد دستان رویش را خواهیم گرفت اگر اوضاع به همین روال فعلی باشد.

  • نویسنده : مسعود ریاحی