به گزارش پایگاه خبری آرمانشهر خبر، به گزارش خبرگزاری ایمنا، در آستانه دهمین سالروز رحلت مرحوم استاد سید علی اکبر پرورش یکی از پیشکسوتان عرصه تعلیم و تربیت قرار داریم که طی سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ عهدهدار صندلی وزارت آموزش و پرورش نیز بود. او معلمی را همانند حضرت امام خمینی (ره) شغل انبیا میدانست […]
به گزارش پایگاه خبری آرمانشهر خبر،
به گزارش خبرگزاری ایمنا، در آستانه دهمین سالروز رحلت مرحوم استاد سید علی اکبر پرورش یکی از پیشکسوتان عرصه تعلیم و تربیت قرار داریم که طی سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ عهدهدار صندلی وزارت آموزش و پرورش نیز بود.
او معلمی را همانند حضرت امام خمینی (ره) شغل انبیا میدانست و دوست داشت همیشه یک معلم باشد، به همین دلیل وقتی وزارت آموزش و پرورش به او پیشنهاد شد به هیچ رو نمیپذیرفت و بالاخره با تکلیف و توصیه مؤکد شهید آیت الله بهشتی آن مسئولیت را پذیرفت.
استاد پرورش یک دبیر ادبیات فارسی بود، اما بهلحاظ سطح دانش و کمالات اخلاقی آنچنان مورد توجه بود که نهتنها در پهنه اصفهان بلکه در سطح کشور به عنوان یکی از شخصیتهای فرهنگی برجسته مطرح بود؛ از اینرو بهمناسبت دهمین سالگرد ارتحال آن یار صدیق انقلاب، ابعاد وجودی شخصیت استاد پرورش روی تابلوهای نصب شده در نقاط مختلف شهر اصفهان نقش بسته است.
جملاتی همچون «آن مرد به چاپلوسها روی خوش نشان نمیداد، «آن مرد معلمی را به هر مقامی ترجیح میداد»، «آن مرد کم میخورد، کم میخوابید و زیاد کار میکرد»، «آن مرد وسط میدان بود نه پشت میز»، «آن مرد لهجهاش ساده و دوست داشتنی بود»، «آن مرد اشرافیت را خط قرمز مدیران میدانست»، «آن مرد با منتقدین سر دشمنی نداشت»، «آن مرد خودش را خادم و مدیون مردم میدانست» روی این تابلوها به چشم میخورد تا بزرگ منشی مرحوم علیاکبر پرورش، استادی که خدمت و مسئولیت را به پست و ریاست ترجیح میداد، به اطلاع شهروندان اصفهان برسد.
با بررسی تاریخ نهضت انقلاب اسلامی، به مردان مجاهدی بر میخوریم که نقش مهم و تأثیرگذاری در شکلگیری و تداوم نهضت امام خمینی (ره) و پیروزی انقلاب اسلامی داشتند. یکی از این چهرههای برجسته مرحوم استاد سیدعلیاکبر پرورش بود.
سیدعلیاکبر پرورش در تیرماه ۱۳۲۱ ش در خانوادهای مذهبی و متوسط در محله چهار سوق شیرازیهای اصفهان به دنیا آمد.
پدرش سیدحسین رفیعایی، از نوادگان میرزا رفیعا، یکی از استادان عالمه مجلسی بود که در ۱۳۲۶ ش دار فانی را وداع گفت و علیاکبر شش ساله تحت سرپرستی مادر و در کنار داییهای خود نصرالله، حسن و علی پرورش که از هنرمندان معروف نقره ساز و ضریح ساز بودند، رشد یافت.
به تقاضای مادرش، نام خانوادگی سیدعلی اکبر بعد از مرگ پدرش، از رفیعایی به پرورش تغییر یافت.
کودکی مرحوم پرورش با سختی همراه بود ولی در عین حال به شعر و ادبیات به ویژه اشعار حافظ علاقه وافری داشت و همین امر زمینهساز ورود وی به عرصه فرهنگ و ادب و ادامه تحصیلات در رشته ادبیات در سنین بالاتر شد.
سیدعلیاکبر پرورش از دوره نوجوانی و تحت تأثیر روحانیون محل سکونت و پس از آموختن مطالب اولیه دینی به فعالیت در مجامع دینی پرداخت. آیتالله سیدمحمد بهشتی از جمله روحانیونی بود که علیاکبر پرورش، افتخار آشنایی با وی را در دوران نوجوانی پیدا کرد.
آیتالله سیدمحمد بهشتی در آن زمان در قم مشغول تحصیل و تدریس بودند و در ایام تعطیل به اصفهان میآمدند و به خصوص در محله پدری خود به فعالیتهای دینی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی میپرداختند. پرورش همچنین در سالهای نوجوانی و جوانی با آیتالله سیدمصطفی بهشتینژاد آشنا شدند.
از دیگر علمای بزرگی که پرورش ارتباط دیرینهای با ایشان داشت، آیتالله سیدحسین خادمی، روحانی پرنفوذی در اصفهان بود که نقش مهمی در قیام مردم اصفهان علیه حکومت پهلوی داشتند؛ وی در مسائل اجتماعی و سیاسی معروف و سرآمد مردم اصفهان بود.
وی به دلیل اشتغال در کسوت معلمی ضمن تأثیرگذاری بر دانش آموزان اصفهان، با برگزاری جلسات سخنرانی در شهرهای مختلف کشور به تنویر افکار جوانان میپرداخت و به شیوهای سخنرانی میکرد که یک حالت انقلابی و جوشش در طبقات محروم جامعه به وجود میآورد.
رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت به مناسبت ارتحال استاد پرورش فرمودند: «خبر درگذشت یاور صدیق انقلاب مرحوم آقای سید علی اکبر پرورش رحمتالله علیه را دریافت کردم؛ چهره محترم و اثرگذاری که بخش اعظم عمر با برکت خود را در خدمت اسلام و ارزشهای متعالی دین گذرانید، لهجه صادق و دل با اخلاص و خلق نیک را به ترویج و تحکیم انقلاب و نظام اسلامی گماشت؛ تلاشهای مبارزاتی در دوران طاغوت را به خدمات ارزنده و مسئولیتهای سنگین خود در قوه مجریه و قوه مقننه و شورای عالی دفاع در دوران جمهوری اسلامی پیوند داد و با همه توان به کشور و ملت خود خدمت کرد و سلامت و راحت خود را بر سر انجام وظیفه نهاد. بیماری رنجبار و طولانی او آخرین آزمایش دشواری بود که وی با صبر و متانت آن را تحمل کرد و زندگی پاک و شرافتمندانه را به پایان برد.»