مجتبی سلگی / با بررسی و تحلیل عملکرد شهرداریهای کشور، ۱۰ نقطهضعف کلیدی را میتوان در نظام مدیریت پروژههای شهری مشاهده کرد که هریک از این موارد را میتوان بهعنوان یکی از چالشهای مهم مدیریتی مرتبط با فرایندها و سازوکارهای درونسازمانی شهرداریها تلقی نمود. این موارد عبارت است از: ۱- سهم پایین درآمدهای پایدار: شهرداریها میبایست از […]
مجتبی سلگی / با بررسی و تحلیل عملکرد شهرداریهای کشور، ۱۰ نقطهضعف کلیدی را میتوان در نظام مدیریت پروژههای شهری مشاهده کرد که هریک از این موارد را میتوان بهعنوان یکی از چالشهای مهم مدیریتی مرتبط با فرایندها و سازوکارهای درونسازمانی شهرداریها تلقی نمود. این موارد عبارت است از:
۱- سهم پایین درآمدهای پایدار: شهرداریها میبایست از لحاظ درآمدی بهعنوان سازمانی خودکفا انجام وظیفه کند و پروژههای شهرداریها در ردیف پروژههای غیرعمرانی قرار میگیرند. به دلیل نبود ثباتِ میزان درآمدهای شهرداریها، برخورداری از کمکهای محدود دولتی و کمی میزان درآمدهای پایدار، پیشبینی تحقق منابع مالی پروژهها را در مقایسه با پیشرفت برنامهای پروژهها با مشکلات جدی مواجه ساخته است؛
۲- بهکارگیری شاخصهای محدود در کنترل پیشرفت پروژهها: یکی از مهمترین نقاط ضعفی که در کنترل پیشرفت پروژههای شهرداریها مشاهده میشود، استفاده صرف از شاخص هزینه انجامشده در کنترل پیشرفت پروژههاست؛
۳- بهکارگیری شاخصهای ناکافی جهت ارزیابی عملکرد مدیران پروژهها: به دلیل نبود فرایند یا سازوکاری مدوّن جهت مدیریت عملکرد پروژهها در شهرداریها، شاخص جذب بودجه، مهمترین معیار ارزیابی عملکرد مدیران پروژه محسوب شده که بهتنهایی بهعنوان شاخصی جهت میزان عملکرد مدیران پروژه محسوب نمیشود؛
۴- نظام دستهبندی نامناسب پروژهها: یکی دیگر از چالشهای پروژههای شهری، نظام دستهبندی نامناسب پروژههاست. رعایت نکردن اصول و ضوابط مرتبط با دانش مدیریت پروژۀ سازمانی و سبد پروژهها دراین نظام، سبب شده تا چالشهایی در تخصیص بودجه سالیانه پروژههای شهری ایجاد شود؛
۵- نظام بودجهریزی سنتی پروژهها: ساختار بودجهریزی پروژهها در شهرداریها، براساس رویکردی سنتی در بودجهریزی پروژهها دنبال میشود و در آن توجهی به فرایندهای روشهای نوین مدیریتی همچون مدیریت پورتفولیو (سبد پروژه) مشاهده نمیگردد؛
۶- ضعف در اولویتبندی پروژهها: در رویکرد فعلی به مدیریت پروژه در شهرداریها، با توجه به تعدد پروژههای عمرانی و توسعهای، نیازمند تعریف و مدیریت سبد پروژههاست، اما در رویکرد فعلی نظام کارآمد و علمی جهت گزینش، اولویتبندی و ارزیابی جهت درج در آلبوم سالیانه پروژهها وجود ندارد و در عمل پروژهها بهصورت مجزا تعریف و تنها در طرحها جایگذاری میشوند.
۷- بهکار نگرفتن استاندارد مدیریت طرح: آلبوم سالیانه پروژههای شهرداریها دربرگیرنده گزارشی درخصوص اولویتبندی طرحهای حوزههای مختلف در شهرداریها است، اما درعمل پروژهها بهصورت مجزا تعریف و تنها در طرحها جایگذاری میشوند؛ حتی در برخی موارد، در زیرمجموعه یک طرح، پروژههایی وجود دارد که هیچ ارتباطی با اهداف و منافع طرحها ندارند.
۸- رویکرد «وظیفهمحور» مدیران به پروژهها: رویکرد و نگاه مدیران در شهرداریها نسبتبه پروژهها رویکردی «وظیفه محور» است؛ درصورتی که با این رویکرد نمیتوان پروژهها را بهنحوی چابک و در زمان برآوردشده و بودجۀ تخمینی به پایان رساند. برای حل این معضل، نیازمند رویکردی «پروژهمحور» از جانب مدیران هستیم.
۹- بلوغ پایین نظام مدیریت پروژه: بهدلیل بلوغ پایین نظام مدیریت پروژه در شهرداریها، فرایندهایی استاندارد جهت مدیریت مؤثر پروژهها و طرحهای شهرداریها وجود نداشته و در زمینه مدیریت طرح نیز تا کنون نسبتبه آن غفلت شده و بهنظر میرسد تنها تعریفی از طرح صورت گرفته و اقدامی خاص در جهت تعریف مدیریت طرح انجام نپذیرفته است. پروژهها و طرحهای سازمان در قالب یک رویۀ واحد اجرا و مدیریت میشوند وهمچنین هیچ رویکرد مدیریتی نسبتبه شناسایی وهمسوسازی فرایندهای پروژهها و طرحها در نظام برنامهریزی پروژهها و طرحها لحاظ نگردیده است.
۱۰- ضعف در تدوین استانداردسازی بومی فرایندها: اغلب فرایندهایی که بهمنظور تعریف و اجرای پروژهها در شهرداریها بهکار میروند با توجه به قوانین و دستورالعملهای کلی وسنتی شکل گرفتهاند و کمتر در زمینه استانداردسازی و تدوین فرایندها متناسب با ساختار و فرهنگ سازمانی شهرداریها اقدامی صورت گرفته است.
اباذر صرامی _ محقق دکتری معماری،کنشگر _ شهرسازی و معماری
- نویسنده : مجتبی سلگی
- منبع خبر : پایگاه خبری آرمانشهر خبر