شهر و فرهنگ: شناخت روح شهر(سنندج) برای برنامه ریزی توسعه
شهر و فرهنگ: شناخت روح شهر(سنندج) برای برنامه ریزی توسعه
قصه و روح شهر سنندج چیست؟ آیا مدیران شهری آن را درک کرده اند؟ آیا نگاه منظری (Landscape) به سنندج برای توسعه پایدار آن کافیست؟

آرمانشهر خبر/ این پرسش ها و دهها پرسش دیگر توسط دکتر نعمت الله فاضلی انسان شناس و جامعه شناس برجسته کشور در سفر سه روزه ایشان در هفته دوم اردیبهشت ۹۸ و در جلسه با مدیران شهری مطرح شد. با دیدن ایشان در مراسم روز معلم دانشگاه کردستان، با توجه به آشنایی با آثار و افکارشان فرصت را غنیمت شمرده و جلسه ای با اعضای شورای شهر، شهردار و مدیران شهرداری سنندج برای ایشان ترتیب دادم و این نوشتار جمع بندی مهم ترین نکات مطرح شده در این جلسه و سایر گفتگوهایی است که با ایشان داشتم.

شهر شکلی از دانش و آگاهی است، شهر سناریو و متنی است که به زبان خاصی روایت می شود، شهر بیش از آنکه با بودجه و مصالح ساخته شود با انسان ها و روابط میان آنها معنا پیدا می کند. فقدان نگاه جامعه شناختی و عدم برنامه ریزی توسعه فرهنگی شهرها در ایران، منجر به بوجود آمدن مسائل اجتماعی فراوان شده و سنندج نیز از این قاعده مستثنا نبوده است.

نمای خشن و بی نظم ساختمان ها، خیابان ها و پل ها در سنندج ناشی از فقدان فهم منظر ذهنی (Mindscape) از شهر است. تلاش در توصیف کمی مسائل شهری، کیفیت زندگی شهروندان را به حاشیه رانده است همانگونه که توجه بیش از حد به علوم تجربی و فنی مهندسی با هدف درآمد زایی در جامعه، علوم انسانی را به چالش کشیده است.

شهر با انسان ها و با شهروندان معنا پیدا می کند و شناخت کامل شهر جهت برنامه ریزی توسعه زای صحیح جز با کمک جامعه شناسان، فیلسوفان، تاریخ شناسان، اقتصاد دانان و … میسر نخواهد بود.

توقف در مرحله تامین نیازهای اولیه(بقا) شهروندان برای دهه ها، موجب شده تا محبوبترین و رایج ترین تصمیمات مدیران شهری، مربوط به اقدامات روبنایی و برنامه های کوتاه مدت ناشی از عدم فهم روح شهرها و انسان ها باشد و تعداد کمی از شهروندان ارزش و اهمیت برنامه های بلند مدت و توسعه زای فرهنگی را که منجر به توسعه پایدار شهرها خواهند شد درک کنند. تشویق ها و تنبیه ها در سیستم های اداری نیز بر مبنای همین نگاه ناقص شکل گرفته و همه مدیران شهری در صورتی که از حب و بغض های مقطعی در امان بمانند، در این باتلاق کمی نگری غیر فرهنگی گرفتار خواهند شد.

بکارگیری منابع، مزیت ها و سرمایه های فرهنگی اجتماعی در بدترین شرایط اقتصادی نیز می تواند توسعه را رقم بزند. موسیقی دلنواز، زبان غنی، حضور پذیری منحصر به فرد شهروندان(بویژه بانوان)، لباسهای رنگارنگ، باورها، اصالت قومی، تمدن تاریخی، مشاهیر پرتعداد و کتاب فروشی های متعدد و پربار که بخشی از قصه و روح سنندج هستند، در کنار مزیت های طبیعی مانند ساختار تپه ماهوری و حضور کوه آبیدر، می توانند باعث موفقیت حکمرانی شهری در بازتعریف شهر و ایجاد رنسانس شهری بر مبنای منظر ذهنی  شهر باشند.

بزرگداشت روز و هفته سنندج، کنگره مشاهیر کورد، جشن نوروز و … می توانند به عنوان فعالیت های فرهنگی و نه لزوما نشانه های توسعه فرهنگی، قدم هایی کوچک برای انگیزه دادن به شهروندان، جهت مشارکت در بازتعریف شهر و یافتن قصه، مفهوم و روح سنندج و پیرو آن برنامه ریزی صحیح توسعه فرهنگی خواهد بود. شورای شهر و مدیران شهری در نقش مولف نیازمند گردآوری درک شهروندان از روح و معنای شهر سنندج هستند.

قصه و روح شهر سنندج چیست؟

این سوال آغازگر مطلب قبلی بنده با عنوان “شناخت روح شهر(سنندج) برای برنامه ریزی توسعه” در شماره ۱۰۳۳ هفته نامه سیروان بود. نوشتار فعلی ادامه آن مطلب است:

نصب بزرگترین مجسمه کشور در دامان آبیدر سربلند که همانند مادری مهربان میزبان فرزند سرو قامت داغدارش از سوگ دو فرزند است، پس از احداث پارک مشاهیر، بازتاب های مختلفی در کل کشور و حتی سایر شهرهای کورد نشین جهان داشته است و بار دیگر موجب غرور و افتخار شهروندان شهر مجسمه ها شده است و عاشقان این شهر و دیار حال می توانند هر لحظه و از هر نقطه شهر به این نماد زیبای ایستادگی و استقامت تاریخی خودشان بنگرند و حس امید و زندگی را از این مجسمه داغدار استوارقامت دریافت نمایند.

مدت زیادی از نصب این اثر استاد مسلم مجسمه سازی کشور، “استاد هادی ضیاالدینی”، نگذشته و هنوز محوطه سازی و نورپردازی آن تکمیل نشده است که خبر ساخت و نصب مجسمه ۵/۴ متری “مولانا جلال الدین بلخی” درمحل دانشگاه کردستان به همت این دانشگاه و به دستان توانمند استاد ضیاالدینی، توجه همه دوستداران فرهنگ و ادب ایران را به سنندج بیش از پیش جلب نموده و صاحب نظران، این اتفاق را موفقیتی مهم برای فرهنگ ایران زمین می دانند.

“شهر مجسمه ها” اکنون با نصب این دو نماد غرورآمیز و هشت سردیس پارک مشاهیر طی دوسال اخیر، بیش از پیش شایسته این عنوان است و به قول “دکتر نعمت اله فاضلی” استاد برجسته جامعه شناسی کشور که در حین ساخت مجسمه مولانا به همراه ایشان از کارگاه استاد ضیاالدینی بازدید نمودیم، این مجسمه ها نماد همیشگی غرور شهری سنندج خواهند بود چراکه سنندج شهریست با مدنیت و غرور شهری بالا و مردمانی فرهیخته و حال با همت شورا، شهرداری،استانداری و دانشگاه کردستان و به دستان استاد ضیاالدینی، این شهر و مردمانش بیش از پیش می توانند این غرور را احساس کنند.

وقت آن رسیده که همه بزرگان، صاحب نظران، متخصصین، مسئولین، مدیران و نمایندگان شهر در شورای شهر و مجلس شورای اسلامی تلاش نمایند تاریخ، فرهنگ، زبان و هویت این شهر و مردمانش را در مدارس، دانشگاه ها، صدا و سیما و همه فضاهای شهری متبلور نمایند و این شهر جامانده از قطار توسعه را برای همیشه در مسیر توسعه واقعی و پایدار به دستان توانمند جوانان آگاه به فرهنگ، تاریخ و هویتشان قرار دهند چرا که ریشه بیشتر عقب ماندگی ها و ناامیدی ها را می توان در دو مساله فقر اقتصادی و فقدان آگاهی خلاصه نمود و در صورتی که ذهن جوانان شهر مملو از دانش، آگاهی و امید گردد با توسعه همه جانبه، فقر اقتصادی نیز رفع خواهد شد.

به قول “رابرت کیوساکی” کارآفرین برجسته آموزشی در جهان، تنها ثروت واقعی امروز دانش و اطلاعات است و  اعتماد و عزت به نفس جوانان این دیار نیز در گرو کسب دانش و آگاهی است که در دنیای اطلاعات امروز با کمترین هزینه و به آسانترین شیوه می توان دسترسی کاملی به همه منابع این دانش و آگاهی داشت.

فرهنگ و تاریخ و هویت سنندج که به تنهایی نیز می تواند موجب غرور شهری آن باشد در کنار جغرافیای خاص و سرمایه های طبیعی خدادادی اش باعث بوجود آمدن حس مکان و معنای غنی و فوق العاده شهر شده است که می توان از آن به روح شهر نیز تعبیر نمود و موسیقی غنی و خلاقانه این “شهر خلاق موسیقی” نیز می تواند نوای دلنشین این روح باشد.

 به قول دکتر فاضلی، غرور شهری تبلور یافته در شهر سنندج در واقع منصوب به عزت و اعتمادبنفس ذاتی شخصیت کورد و کوردستان بوده و روح سنه دژ(کورسان) در واقع روح با اعتماد بنفس و عزت مند مردمان فرهیخته این دیار است و حال این مجسمه ها بهترین نمادهای توصیف این روح هستند.

 همه شهروندان در همه شهرها برای داشتن تربیت شخصیتی مناسب، نیازمند آگاهی از روح شهرشان هستند و در سنندج و به یمن وجود استاد هادی ضیاالدینی که یکی از مفاخر و مشاهیر برجسته این دیار است، شهروندان با تدبر و تفکر در مجسمه های پرتعداد شهر می توانند روح بلند شهر را درک نمایند که البته این تنها یکی از راههای پرتعداد دریافت این روح است و به تعداد شهروندان راه و روش برای درک معنای شهر وجود دارد.

ارسطو گویلی کیلانه

عضو هیئت علمی دانشگاه و رئیس مرکز مطالعات و پژوهش شورای اسلامی شهر سنندج